گلسا عسلیگلسا عسلی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

گلسا جون ما

سوغاتي

اين بلوز سوغاتي پدر جونه كه از مشهد برات گرفته ٨ تاالنگو و ١دونه دستبندويه عروسكم گرفته دستش درد نكنه عكساش رو بعدا برات ميذارم كه يادگاري بمونه...
15 اسفند 1392

مهمون

دیروز رفتیم خونه مامان جون دیدیم الیسا جونم اونجاست وای که چقدرخوشحال شدی برات خوراکی خریده بود کلی با هم بازی کردین وعکسای خوشگل گرفتین ...
21 بهمن 1392

یه شب خوب

جمعه 92/11/18 رفتیم سر باغ شوهر خاله بابایی با عاطفه جون وعارفه جون اینا . یه کبابی درست کردیم که نگو وشما هم ه عاشق کباب . ون روز تامتوجه شدی می خوایم بریم بیرون دیگه تا شی امونمون و بریدی همش میگفتی : اینجا  (کجا) میخوایم بریم  بالای 20 بار پرسیدی وما هم هی جوابتو میدادیم از ذوق اصلا خواب بعدازطهرتم فراموش کرده بودی .اونجا هم که رسیدیم با آرنیکا و امیرحسین کلی بازی کردی وکلی هم برامون رقصیدی .عاشق آرنیکا هستی . هوا اینقدر سرد بودکه وقتی دوربینو در اوردم لنزش بخار زده بود ...
21 بهمن 1392

دختر کاری من

من در حال نظافت منزل بودم که اومدی به مامانی گفتی خودم می خوام تمیز کنم افتادی به جون خونه حالا نساب کی بساب هیچی دیگه خونه رو کردی مثل دسته گل .                       دستت درد نکنه مامان جان خسته نباشی   ...
17 بهمن 1392

برف بازی 92

  وای که امسال چه برف بارون شدیم کلی حال داد با اینکه ما هیچ جایی نرفتیم وبه همون کوچه اکتفا کردیم ولی بازم کلی حال داد (الکی خوش )نه ولی خداییش خیلی بهمون حال داد .توی غرب که کولاک کرد این برف .   2 متر بارید آخه خدایا  نمیباری نمیباری نمیباری یدفعه جبران 80 سالو کردی دیگه بازم دستت درد نکنه خدایا شکرت . اینم از عکسای برف بازی دخملی بعدشم زیر کرسی همسایه وای که چقدر حال داد 2 تا جوراب شلواری ویه شلوار کلفت با یه جوراب اضافه و4 تا بلوز ویه کاپشن تو کرک کلفت که بابایی از سفرش برات اورد ویه کلاه خیلی کلفت که اونم سوغات بابایی هستش دیگه چه شود با یه دستکش تو کرک چیکار کنیم دیگه قلبم برات میتپه . نمی...
17 بهمن 1392