گلسا عسلیگلسا عسلی، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

گلسا جون ما

عکسای تولد

  چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوبتر که دنیای من شدی عزیزم تولدت مبارک . . .   بالاخره فرصت شد تا عکسای تولدتو بزارم تو وبلاگت ولی دخترم شرمندتم یک دونه هم عکس تکی نداری این بچه های شیطون به ما امان  نمیدادن که .از توی عکسای دسته جمعی باید عکس تکی درست کنم برات   عکسای توی موبایلم بهتر افتاده به محظ این که کابلش به دستم برسه سریع اقدام میکنم                                          &n...
8 مهر 1392

گلسای من مریض شده

مامان جونم وقتی مریض میشی ماهم خیلی خیلی حال بدی داریم از شب ٩٢/٧/٦ ساعت ٩ تا ١٠.٥ داشتی بازی میکردی سرحال و قبراق ساعت ١١ دیگه اماده شدیم برای خواب من توی اشپزخونه بودم مشغول کار واماده کردن شیر شما که موقع خواب (هر شب عادت داری با شیشه شیر بخوابی)بخوری ولالا کنی شما وبابآیی دراز کشیدین وباب اسفنجی نگاه میکردین این کار هر شب شماست واین وسطا از مامان شین شینت رو در خواست میکنی ولی با کمال تعجب وقتی اومدم توی اتاق شما اصلا از من شین شینت رو نخواستی ومن خیلی متعجب شدم پیش خودم گفتم یعنی میشه این عادت رو ترک کنه دیگه منم اومدم دراز کشیدم با ای پد بابایی وب شما رو اپ میکردم  که یکدفعه دیدم داری میلرزی وای خدایا چی شد ی...
8 مهر 1392

شعروبازي هاوجمله هاي جالب عسل خانم

امروز واسه خودت شعر مي خوندي يه توپ درم قلقلي. سرخ وسفيدوابيه. ميزنم زمين هوا ميره. نميدوني تا ججا ميره. من اين توبو نداشتم. مشقامو خوب نوشتم. بابام بهم عيدي داد. ا توب قلقلي داد اولين بار بود كه اين شعرو خودت تنهايي ميخوندي من وبابايي كلي ذوق كرديم و بوس بارونت كرديم اخه هميشه من اول شعر ميخوندم بعد شما اخرشو ،امروز كه خودت تنهايي خىندي خيلي خيلي برامون جالب بود شعرهاي ديكه هم بلدي مثل :عمو زنجير باف ،مادوتا دختر خاله ،و...........وقتي من وبابايي سرمون به كاراي خودمونه شما هم براي خودت بازي ميكني و شعر ميخوني وماهم اين وسطا همراهيت مي كنيم ، بعضي شعر هايي كه از تلويزيون بخش ميشه رو هم يه قسمت هاييش رو بلدي مثل شعرباب اسفنجي :ماد بيشتون با خ...
8 مهر 1392