عکس برای طراحی
چند روز پیش بابایی اومد بهم گفت که یه عکس از صورتت بگیرم بم بهش تا ببره یکی از دوستاش طراحی کنه چهرتو منم اومدم ازت عکس بگیرم که این وضع پیش اومد از عکس گرفتن خوشت نمیاد
اینجا می گی نمیخوام عکس بگیـــــــــــــــــــــــرم
اینجا هم گریت بند اومد ولی تو چشات اشکه
اینجا هم رفتم توکار عکس یه بستنی دادم دستت که مشغول باشی ویه دستمالم گرفتم دستم تا دهنتو پاک کنم تند تند ازت عکس بگیرم ولی بازم تا میرفتم ازت عکس بگیرم مسخره بازیت گل میکرد عمدا شکلک در می اوردی
مثل این
یا این یکی
یا اینجا
و یا اینجا
اینجا که فرار کردی رفتی پشت میز نهار خوری انگار داشتی با من بازی میکردی
ویا اینجا قیافت گویای همه چیز هست وروجک
اینجا که دستتو اوردی جلوی دوربین
واما بهترین عکسایی که تونستم ازت بندازم ین دو تا عکس پایین بود که اونا رو هم بابایی قبول نکرد
شیطون بلا
دوستت دارم