بدون عنوان
من وشما و خاله الهه وعمو دانیال اول رفتیم پارک افتاب شما یکم سرسره و تاب و الاکلنگ بازی کردی بعدشم رفتیم فروشگاه رفاه داشیم می اومدیم خونه که بیرون فروشگاه یه اسب مکانیکی بود شما گفتی من میخوام سوار شم سوارت کردم نه یک ٣ بار سوار شدی اخرشم میخواستم بگیرمت نمیومدی بغلم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی