صورتت توی کتاب
این کتابو وقتی شما تازه ٢ ماهت بود برات خریدمش والان دیگه می تونی ازش استفاده کنی وصورتت رو جای این چیزای ترسناک بزاری اسم کتابت هم هست ****بترسیم وبخندیم **** یه دیو ویه شبح هم داره که دیگه نذاشتی عکس بگیرم ازت . راستی تکه کلام این روزای شما هست بچه ی بد واینقدر قشنگ وجالب وجذاب وتند میگی که هر کی میشنوه از خنده روده بر میشه وادات رو در می ارن وای که چقدر لاو ترکوندم واه واه واه ...
نویسنده :
مامانی الهام
22:37
نی نی کوشولوی من
شیشه شین شینت از دستم افتاد وشکست وتا برات یه دونه دیگه تهیه کنم ٢ روز طول کشید وتوی این مدت از قنداق خوریت استفاده می کردی کوشول موشولوی من بوس بوس ...
نویسنده :
مامانی الهام
22:30
ماتیک
گردنبند و دسبند و......
گردنبند ودست بند وانگشتر و حتی گوشواره ی خمـــــــــیری ...
نویسنده :
مامانی الهام
22:26
دمپایی باب اسفنجی
آخه دمپاییم باب اسفنجی دیگه کل خونه باب اسفنجی شده , دیگه کم مونده خودمونم تبدیل به باب اسفنجی بشیم ...
نویسنده :
مامانی الهام
22:24
بدون عنوان
این اهنگ رو برای وبلاگت گذاشتم چون عاشقشی وباهاش می خونی بــــــــــــــــــــــوس ...
نویسنده :
مامانی الهام
18:29
بدون عنوان
ماه من ، غصه چرا ؟! آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد ! یا زمینی که دلش، ازسردی شب های خزان نه شکست و نه گرفت ! بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت ، تا بگوید که هنوز، پر امنیتِ احساس خداست ! ماه من غصه چرا !؟! تو مرا داری و من هر شب و روز ، آرزویم ، همه خوشبختی توست ...
نویسنده :
مامانی الهام
16:27