گردش
امروز یعنی ٩٢/٧/١٨ با عاطفه جون و پسرش وعارفه جون دخترخاله های بابایی رفتیم بیرون یه دوری زدیم شما وامیرحسین جون با هم خیلی دوستای خوبی هستین و بازی میکنین . وقتی رفتیم خونشون با امیرحسین شروع به اختلاط کردین مامان امیرحسین داشت لباسش رو عوض میکرد
گلسا : (اباس) بوپوش میخوام بیریم
امیرحسین :پارک
گلسا :اره پاک(پارک) من اباس(لباس) پوشیدم
امیرحسین :منم توپ دارم
گلسا : باسه (باشه )
توی ماشین فقط اهنگ دارم میام پیشت باید بزاریم واهنگ بگو منم دوست دارم سامی رو هم خیلی دوست داری وباهاش می خونی
سامی:بگو منم
گلسا دوست دارم
سامی:محال تنهات
گلسا :بزارم
سامی : تووصله
گلسا: جون منی
سامی :منم فقط
گلسا :تورو دارم
خیلی جالب وخوشگل میخونی ,نازتو برم من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی